داستان ها ی عاشقانه
نوشته شده توسط : علی

پسر بچه ای دو خط موازی روی تخته سیاه کشید.خط ها همدیگر را دیدند و عاشق شدند.

 یکی از خط ها به دیگری گفت ما میتوانیم باهم زندگیه خوبی داشته باشیم و دیگری در جواب گفت آری

تا آخر عمرباهم.در این میان معلم با صدای بلند و لرزان  گفت تو خط موازی هیچوقت به هم نمیرسند

: آری 2 خط موازی هیچ گاه به هم نمیرسند مگر اینکه یکی از خط ها خودش را بشکند



لينك باكس هوشمند مهر،افزایش بازدید،لینک باکس،افزایش امار،مهر باکس


:: برچسب‌ها: دل نوشسته ها , عاشقانه , عشقولانه ,
:: بازدید از این مطلب : 1152
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: